جدول جو
جدول جو

معنی دوات شور - جستجوی لغت در جدول جو

دوات شور
(سَ)
دوات آشور (شور از شوراندن است). (یادداشت مؤلف). آب دوات کن. محراک. (دهار) (السامی فی الاسامی). رجوع به دوات آشور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ دَ / دِ)
آشورندۀ دوات. میلی که بدان صوف و لیقۀ دوات را بهم زنند و مبدل محبره کش گویند. (آنندراج). چیز که دوات را با آن بهم زنند. (یادداشت مؤلف). دوات شور
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ / رِ)
محراک. دویت آشور. دوات آشور. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دویت آشور شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
میلی که بدان دوات و آمه را بهم زنند. (از برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). محراک. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ)
آن که دواتها را بسازد، و دویت گر امالۀ آن. (آنندراج). دواتساز، آنکه از برنج ظرفهای چون آفتابه و سماور و سینی و گلدان و غیره کند و نیز ظروف فلزین را آب نقره دهد. آنکه از فلزات چون نقره وطلا و روی و برنج، ادوات و آلات و اوانی کند. زرگر.
- بازار دواتگران، نام بازاری به تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ بِ صَ دَ / دِ)
آورندۀ دوات، مهردار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ)
دست شوی. (یادداشت مرحوم دهخدا) : آفتابۀ دست شور، آفتابه که با آن دست شویند
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی از دهستان افرز بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. سکنۀ آن 110 تن. آب آن از رود خانه قره آغاج. محصول آنجا غلات و برنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
آمه آشور میل یا چوبی که بدان زکاب (مرکب برهان) را به هم زنند میلی یا چوبی که باآن دوات مرکب رابهم زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوات دار
تصویر دوات دار
آمه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تشتکی چوبی که در آن برنج شویند
فرهنگ گویش مازندرانی